حجم استرسی که این چند روز دارم تحمل میکنم با سابقه است .بله با سابقه .چون من همیشه نزدیک امتحانات پایان ترم سرم شلوغه .نه فقط هم شلوغ درس .کلا همه چی .
اینقدر این چند روز سرم به درس و کتاب بود، الان که فردا امتحان دارم هیچ انرژی برام نمونده .فقط به امید شانس و اقبال دارم میرم جلو .
دیدین آخراش ادم به نفس نفس می افته ؟
دقیقا تو همون مرحله م .خدایی ش هم بعد از فوت اجیم استراحت جسمی و روحی نداشتم .دلم میخواست اصلا یه نصف روز برم زیر سایه درخت بشینم .یکم با خودم کنار بیام.سایه درخت که هیچ که حتی همون زمان سفر زیارتی هم حال و هوام خوب نشد که بدتر هم شد .
خب هر کسی یجوری خوب میشه .ولی خب شاید این در باور هیچ کس نگنجه که بعداز اون همه خستکی من شاید اگه پی دل خودم میرفتم الان یکم انرژی ته وجودم بود.و بعد از گذشت شش ماه هنوز یجورایی خستم .
هم ,روز ,شاید ,فقط ,درس ,خب ,چند روز ,با سابقه ,سایه درخت ,این چند ,بعد از
درباره این سایت