محل تبلیغات شما

پرسید دوستم داری هنوز؟

بعد به دستهایش خیره شد .

طبق عادت همیشگی هر دو دستم را در دستهایش گذاشتم 

گمان نمیکنم در دنیا هیچ کس دوست داشتن را به شیوه ی   او بلد باشد .

دوست داشتنش چیزی است شبیه نوازش بال های یک گنجشک کوچک و بعد بوسیدن و پرواز دادنش به این معنی که تو ، توان پرواز داری و من ،توان دوست داشتن .

پرسیده بود دوستم داری هنوز ؟

چون دوست داشتنش چیزی است شبیه هرس کردن درخت که هرچه راه نفس را میبندد جدا کند هرچند که دردناک و سخت به نظر برسد . اما به این معنی که تو بلند تر شوی ، تنومند تر شوی . که تو توان رشد کردن داری و من ، توان پروراندن .

پرسیده بود دوستم داری هنوز ؟

بعد به دستهایش خیره شدم .

گفت :دوستم  داری  هنوز

ابتدا پای شماره 499 رو بلند کنید !!!

داستان های اتوبوسی!

نامه هات به دستم میرسه !

داری ,دوست ,توان ,، ,تو ,دستهایش ,دوستم داری ,که تو ,به این ,این معنی ,است شبیه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رفیق شهیدم