داستان رقص هزار پا رو شنیدید؟
همون هزار پایی که توی جنگل رقصش معروف بود و تمام حیوانات جنگل رقصش رو دوست داشتن به غیر از لاک پشت .
داشتم فکر میکردم که من قبل از دوره نویسندگی بهتر مینوشتم .شجاع تر بودم و خود خودم بودم تو نوشتن تا اینکه تو اون دوره برام مهم شد که اول پای شماره 228 رو برمیدارم و بعد پای شماره 59 رو یا رقص رو ابتدا با بلند کردن پای شماره 499 شروع میکنم؟
برام مهم شد که نوشتنم قاعده مند باشه مهم شد که چهارچوب عامه پسند داشته باشم .مهم شد ابتدا و انتها چیه .مهم شد که موضوعم نیاز روز باشه و هزار تا قاعده ی دیگه که ای کاش ازشون چیزی نمیدونستم .
یه سری چیزا واقعا نیاز به آموزش نداره .شاید من تا قبل از این فقط به نظر خودم خوب مینوشتم ولی هرچه که بود تمرینات خوبی بود .
یه داستان دیگه هم هست مشابه داستان رقص هزار پا .
پیرمردی بود ریش بلند و خاصی داشت .یه روز یه نفر ازش پرسید ببخشید شما موقع خواب ریشتون روی پتو میذارید یا زیر پتو؟
پیر مرد دیگه از اون به بعد شب ها همش به این فکر میکرد که موقع خواب ریشش رو زیر پتو بذاره یا روی پتو تا بتونه راحت بخوابه ؟
.نتیجه ش این شد که ریش های بلندی که اینهمه وقت نگه شون داشته رو قیچی کرد .
رو ,مهم ,یه ,شماره ,پای ,هزار ,مهم شد ,شد که ,پای شماره ,موقع خواب ,شماره 499
درباره این سایت